زل زدم ، خیره شدم ، پلک زدم ، محو شدم
هیچوقت فکر نمیکردم به جرم عاشقی اینگونه مجازات شوم دیگر کسی به سراغم نخواهد آمد قلبم
شتابان میزتد شمارش معکوس برای انفجار در سینه ام و من تنهایی خود را در آغوش میکشم.. تنها مانده
زل زدم ، خیره شدم ، پلک زدم ، محو شدم
یک نفر عشق مرا در دلش آغاز نکرد...
نظرات شما عزیزان:
حسین 

ساعت18:17---8 بهمن 1391
سلاممممممممممممممممم
خاطره ای رو برات تعریف میکنم که واسه من
اتفاق افتاده زندگی سختی داشتم میگفتم
کسی تو این دنیا منو دوست نداره
تنهای تنهام یه روز یه رویای قشنگ دیدم
یه مرد الهی به من گفت سوره ی یس بخون
گفتم چرا گفت بخون که خدا دوستت داشته
باشه من به خودم قول دادم که دیگه به محبت
کسی غیر خدا فکر نکنم انشاء الله که بتونم
سر حرفم بمونم
خاطره ای رو برات تعریف میکنم که واسه من
اتفاق افتاده زندگی سختی داشتم میگفتم
کسی تو این دنیا منو دوست نداره
تنهای تنهام یه روز یه رویای قشنگ دیدم
یه مرد الهی به من گفت سوره ی یس بخون
گفتم چرا گفت بخون که خدا دوستت داشته
باشه من به خودم قول دادم که دیگه به محبت
کسی غیر خدا فکر نکنم انشاء الله که بتونم
سر حرفم بمونم
برچسبها: asheghane, love , عشق , عاشقانه , ,
[ سه شنبه 8 / 11 / 1391
]
] [ 17:20 ] [ SiLeNt_Boy ]
[